من وقتی بی مزه بودم

دیروز داشتم می خوندم در مورد فروغ یه سری تحقیقات کرده بودن وگفته بودن که دو قطبی هست. هزاران هزار آدم دیگه هم همین بیماری و بدترش رو دارند ولی چه زمانی که زنده ان و چه مرده کسی تحقیقی نمی کنه در موردشون. چون ماها اهمیتی نداریم. این رو نگفتم که خودم و هزار آدم دیگه رو با فروغ مقایسه کنم. صرفن خواستم بگم مشکلات روحی و روانی بیخ گوش همه چسبیده. یکی ش خود من . من نمی خوام پسری که سیب خورد رو ول کنم. چون دوستش دارم. .ولی گاهی سر چیزهای کوچیک چنان قاطی می کنم که می خوام همه چیز رو از بین ببرم. یعنی توی اون لحظات که متاسفانه کوتاه هم نیستن برام هیچ چیز و هیچ کس اهمیت نداره. فعلن که با هم خوبیم و اون هم قصد ول کردن من رو نداره. یک مساله ی دیگه که بابتش خوشحالم اینه که دوربین خریدم. سال ها بود که دلم می خواست بخرم. می دونم عن دوربین در اومده و همه الان عکاس هستن اما من دوربین خریدم تا عکس های متفاوت بگیرم. دوست دارم توی مسابقه ها شرکت کنم و اول شم. دوست دارم خیلی توش خوب باشم. دوست دارم ایده داشته باشم و گذشته از همه ی اینها دوست دارم که از دوست /پ/سر خوشگلم عکس بندازم. خداییش من هیچ وقت کسی رو اینقدر دوست داشتم که بخوام ازش عکس بندازم ؟ نه . دوست دارم بشه مدل برای همه ی عکس هام. دوست دارم هزار تا عکس از اون چشای لعنتی آبیش بندازم. بعدش برم یه جاهایی توی دنیا که کسی تا حالا نرفته . دوست دارم هزار تا زن پیدا کنم که شبیه به مادرم باشن و از همه شون عکس بندازم و آخرش بگم که هیچ کس شبیه هیچ کس نیست. هیچ کس جای کس دیگه ای رو نمی گیره. اینو همه ی عالم می دونن. اما من دوست دارم ازش عکس بندازم. دوست دارم از چیزایی که مردم می دونن عکس بندازم. شماها هم بیاید عکس های من رو لایک کنید. درسته که من موضوعات همه پسند ندارم. درسته که من از مراسم عروسی و عقد و جهزیه ام نمی نویسم. درسته که خیلی بی مزه و گوشتم تلخم و دنبال دوست و رفیق و به به و چه چه نیستم. درسته که حوصله ی هیچ کس رو ندارم.  اما همه ی اینا معنیش این نیست که اگه یه روزی عکاس شدم شما نباید بیاید و برای عکس ها من سوت و هورا بکشید. من اگه عکاس شدم شما بیاید عکس هام رو نگاه کنید ؟ باشه ؟ باشه. دیگه بی مزه بازی بسه. برم به دوست/پ/سر خوشگلم زنگ بزنم. آخه ما هم دیگه رو خیلی دوست داریم. هاهاها.

نظرات 7 + ارسال نظر
وینا یکشنبه 21 آذر 1395 ساعت 19:47

ای جان عزیزم عکساتو بذار ببینیم برات خوشحالم

نگرفتم که هنوز :دی

Saba یکشنبه 21 آذر 1395 ساعت 16:23 http://kojastkhaneyebad.blogsky.com

والا من که خیلی دوستت دارم حالا باز خود دانی

:*

ستاره پنج‌شنبه 18 آذر 1395 ساعت 12:18

عکس بگیر و ما هم لایک میکنیم

مرسیی :دی

گیســو پنج‌شنبه 18 آذر 1395 ساعت 10:40

:))) خیلی خلی تو، عاشقتم :)))
وای خط آخر خدااا بود :)))

اگه عکسات هم مثل نوشته هات باشه، من پیشاپیش هزاران هزار لایک که سهله، دلار هم صرفشون میکنم

:دی :دی
عززززیزمی

تیلوتیلو پنج‌شنبه 18 آذر 1395 ساعت 10:23

من که همچنان مصرانه میخونمت

بوس

Mahsoo پنج‌شنبه 18 آذر 1395 ساعت 08:22

تو عکاس بشو..! جیغ و دست و هوراش با من!!!
ولی جدا از شوخی
خوشحالم که با پسری که سیب می خوره خوشحالی!! به قول این جمله لوس ها بمونید واسه هم .

:))) مرسی عزیزم

cnc پنج‌شنبه 18 آذر 1395 ساعت 02:54 http://mechanic.arnius.com/

متن جالبی بود ( در مورد فروغ هم بگم که من عاشق نوشته هاشم )

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.