بعد از مهاجرت ١

تصمیم گرفتم در مورد زندگیم اینجا و شرایطم و اینکه چی کار می کنم بیشتر بنویسم تا هم به خودم کمک کنه که بهتر فکر کنم و هم اینکه شاید به درد بعضی ها بخوره و به سوال هاشون جواب داده بشه. این پست می خوام در مورد تنهایی بنویسم. اگه تنها مهاجرت کنید و کسی رو اینجا نشناسید اولین چیزی که بعد از پیاده شدن از هواپیما به صورتتون می خوره تنهایی نیست. یه کشور بزرگ و آزاد با کلی امکانات هست که برا همه چیش و همه جاش می شه کم کم برنامه های خوب خوب ریخت. تنهایی اما بعد از یه مدت مییاد می چسبه به پاچه ی شلوارت. من آدم معاشرتی و دوست پیدا کنی نیستم، با هر کسی آبم توی یه جو نمی ره و معمولن توی گروه های دوستی وارد نمی شم. به عنوان یه عیرانی، اولین قشری که باهاش برخىرد می کنین همین عیرانی های دانشجو هستن. نود درصد مواقع از توشون دوست بیرون نمی یاد اما خب بعضی ها به دلایلی بهتون کمک می کنن، کمک ها رو قبول کنید اما گول نخورید. من وارد یه رابطه ی اشتباه شدم که خیلی هاتون حتمن در موردش خوندین. همین قضیه باعث شد من ارتباطم رو با اون گروه تقریبن قطع کنم. بابتش پشیمون نیستم اما این چیزی نیست که شما اینجا واقعن دنبالش باشین. پس اولین توصیه ام اینه که رابطه تون رو با پسرهای عیرانی حتی در قالب یه دوست معمولی با درجه اعتماد صفر شروع کنید. البته من خودم این اشتباه رو کردم، شماها هم کردین و خواهید کردید. خب حالا که این غلط رو مرتکب شدیم چه کنیم؟ من از جمع عیرانی ها اومدم بیرون چون حالم بهم می خورد وقتی می دیدم این جماعت چطور به خاطر یه ساعت خوشی چشمشون رو به روی گه کاری های همدیگه می بندن. بعدش من توی باتلاق تنهایی گیر افتادم. تنهایی مطلق بود. من با ورزش شروع کردم. بقیه اش رو هم توی پست بعد می نویسم. 

نظرات 9 + ارسال نظر
صبا یکشنبه 31 اردیبهشت 1396 ساعت 14:59 http://dokhtarebaharii.blog.ir

من از پیوندهای یه وبلاگ دیگه رسیدم به اینجا...
هروقت اینجور حرفا رو می شنوم دلم میگیره.منم درصدد اپلای هستم چون فکر میکنم موندنم توی ایران داره افسرده ام میکنه دلم نمیخواد بیاد یه جایی که افسرده تر هم تازه بشم!واقعا یعن یامکان آشنا شدن با یه ایرانی درست و حسابی اونجا نیس؟!!اینطوری که واقعا آدم از غصه تنهایی دق میکنه...

حالا شما مهاجرت کن بعدن ایرانی دوست و حسابی هم پیدا می شه

سارا جمعه 8 اردیبهشت 1396 ساعت 10:27

من مهاجرت نکردم میدونمم هیچ وقت نمیتونم مهاجرت کنم ولی خیلیی خیلییی مشتاقم که بدونم

سارا جمعه 8 اردیبهشت 1396 ساعت 10:17

من مهاجرت نکردم میدونمم هیچ وقت نمیتونم مهاجرت کنم ولی خیلیی خیلییی مشتاقم که بدونم

کلاف سر در گم پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1396 ساعت 05:59

مرسی بابت دو تا پست اخیرت. چون من به دو دلیل مدام اینجا رو چک میکردم:
۱. نوشتنت خوبه
۲. منم در صدد اپلای کردنم و با خوندن تو میتونستم بفهمم یه دختر بداخلاق و درونگرا مثل من اونجا چی در انتظارشه

یه سوال، من کارشناسیم رو دانشگاه خوب و با معدل نه چندان خوب گرفتم. ولی سوادم در زمینه رشتم خوبه و فعالیت داشتم توش. تو میگی ارشد بمونم و جای خوب با معدل خوب ارشد بگیرم یا از الان برم دنبال اپلای؟ (اگه دوست نداشتی جواب نده چون متوجهم قصدت مشاوره اپلای نیست )

ببین این سوالت خیلی جواب طولانی داره و به هزار چیز هم بستگی داره که باید در نظر بگیری. من شرایطت رو نمی دونم برای همین فقط از یه زاویه به قضیه نگاه می کنم و جواب می دم و اونم اینه که تا سنت و تحصیلاتت کمتر هست بری ، خیلی برات بهتره و خیلی از من و امثال من موفق تر خواهی بود و زندگیت عوض می شه، پس اگه با توجه به همه شرایطی که داری و خودت ازش مطلعی برات شدنیه که برای ارشد بری، حتمن این کار رو بکن

ترنم چهارشنبه 6 اردیبهشت 1396 ساعت 16:35

ما هم که متاهلیم و وارد رایطه ی خاصی با کسی نشدیم وضعمون همینه، تا قبل اینکه از ایران خارج بشیم من فکر میکردم این حرف الکیه یا خودشون خیلی سخت میگیرن بعدش خودمون چند بار گرفتار شدیم و دیگه هم وطن میبینیم از همون شیوه ی درجه صفر اعتماد استفاده میکنیم. درد دوری از خود ایران رو ندارم چون از اول هم خیلی حس خاص وطن پرستانه ای نداشتم ولی دلم واقعا برای نوع دوستیا و صمیمیتای تو ایران تنگ شده.

دقیقن منم همینم. فقط دوستا و دوستی های اونجارو می خوام با غذاهاش و داداشام و خاله ام. همین

تیلوتیلو چهارشنبه 6 اردیبهشت 1396 ساعت 04:53 http://meslehichkass.blogsky.com/

alireza چهارشنبه 6 اردیبهشت 1396 ساعت 03:36 http://malikhulia.blogsky.com/

تا به حال کسی
تو را با چشم هاش نفس کشیده؟
آنقدر نگاهت می کنم
که نفس هایم
به شماره بیفتد
بانوی زیبای من!
جوری که از خودت فرار کنی
و جایی جز اغوش من
نداشته باشی.
عباس معروفی

تیاراا سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1396 ساعت 20:51

به عنوان دانشجویی k تk و تنها اومد اروpا و الان چند سالی هست k اینجا زندگی میkنم باید بگم حرفایی k زدی اینجام صدق میkنه و باهات خیلی موافقم!
**نود درصد مواقع از توشون دوست بیرون نمی یاد اما خب بعضی ها به دلایلی بهتون کمک می کنن، کمک ها رو قبول کنید اما گول نخورید**
منم اون اولا گول محبتای یkی رو خوردم ولی خوشبختانه طرف زود چهره واقعیشو نشون داد...

+do ta az dokme haye keyboard e man kharab shode majburam kaf ro "k" benvisam...
++ میخونمت و قلمتو دوست دارم

اره دوستای من تو اروپا هم همین حرفا رو می زنن و فک می کنم صابون عیرانی های خارج یه بار به تن همه خورده خلاصه

وحید سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1396 ساعت 15:33 http://vahidisme.blogsky.com/

حالا چرا ایرانی را عیرانی می‌نویسید؟

کلمه هایی که زیاد سرچ میشه رو جور دیگه می نویسم که توش وبلاگ من نیاد بالا

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.