دیگه به نظرم سی سالگی سنی هست که آدم می دونه چی می خواد و چی نه. همیشه تکلیفم با بچه دار شدن معلوم بود. نه حاملگی رو دوست دارم نه زاییدن رو. خودم رو مناسب برای قبول مسئولیت نمی دونم. واقعن برای مادری کردن خسته ام. از اون گذشته، نه پولی دارم نه کاری و نه معلومه که می خوام کجا بمونم و چی کار کنم. ولی همیشه دلم یه پسر بچه می خواست. دوست داشتم مادر یه پسر کوچولوی بامزه باشم، از دختر بچه ها خوشم نمی یاد. حالا اینارو گفتم که بنویسم چندشب پیش  خواب دیدم یه دختر دارم، یه دختر بلوند شبیه دختر بچه های اینجا. خیلی کوچیک بود و یه کوله ی صورتی داشت و داشتیم باهم قدم می زدیم. حواسم بهش بود این ور اون ور نره ، داشت جلوتر از من راه می رفت برای همین صورتش رو ندیدم. ولی خیلی خوشحال بودم. خیلی خوشبخت بودم. الانم توی هواپیما نشستم و منتظرم پرواز کنه و دارم سعی می کنم اشکام نریزه. چه بدبختی ما آدما داریم؟ چیه این نیاز به تکثیر خودمون؟ خوشحال بودم شاید چون بچه شبیه به من نبود. شاید بچه من نبود. شاید با پسری که سیب می خورد یه دختر بیاریم بزرگ کنیم چون مطمئنم هر چقدر هم این خواب ها قشنگ باشن رو من اثر ندارن. من زاییدن هامو کردم یکیش هم همین دکتراعه که توش گیر کردم. 

نظرات 10 + ارسال نظر
مینو چهارشنبه 17 خرداد 1396 ساعت 11:56 http://Minoog1382.blogfa.com

من اینجاکامنت گذاشته بودم برات....
گفته بودم به اندازه ای که آدم بچه شودوست داره،اون دوست داشتن دردناکه یااندازه دوست داشتن بچه اش،آدم دردمی کشه....یه چیزی تواین مایه هابود.

فک کنم آره دستم خورد پاک شد ببخشید

nasim پنج‌شنبه 11 خرداد 1396 ساعت 18:14

مرسی که نوشتی

nasim پنج‌شنبه 11 خرداد 1396 ساعت 03:06

بنویس دیگه ... مردم از انتظار ...

عزیزم

mahsa چهارشنبه 10 خرداد 1396 ساعت 18:55

نه منم نمیرم.. نمیتونم یعنی.. گفتی هواپیما بعدم دیدم نیستی فکر کردم رفتی ایران :).. تولدت انگار خرداد بود.. happy birthday :)

نمی دونم شاید برم ماه دیگه
مرررررسی

mahsa یکشنبه 7 خرداد 1396 ساعت 02:07

کجایی.. بنویس دگ.. رفتی ایران؟

Na naraftam to mikhay beri??

مریم یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 ساعت 03:30

فقط کافیه عربده یِ از ته ِ حلقِ یه بچه رو بخاطر بیاری، تمام وسوسه هات واسه بچه و بچه داری یادت میره

واقعن :)))

نوشین شنبه 23 اردیبهشت 1396 ساعت 07:47

دوست جون سلام میخونمت همواره حتی بیشترازچندبار اماتودلم باهات حرف میرنم من عاشق مادرشدنم
لذت داره یکی مث خودتو بزرگ کنی
اون بچه ایم ک تو بزرگ کنی قطعا مثل خودت استواره❤❤❤

من و هیولای درونم شنبه 23 اردیبهشت 1396 ساعت 03:52 http://mylife7856.blog.ir/

فقط خواستم بگم نوشته هات خیلی به دلم نشست

گبی پنج‌شنبه 21 اردیبهشت 1396 ساعت 21:52

گیلدا جان تنها کسی که میتونه به اندازه مادر و خیلی بیشتر از مادر عزیز بشه دختر (پسر) ادمه.به تمام سختی های حاملگی و زاییدن میارزه.

می دونم

کلاف سر در گم پنج‌شنبه 21 اردیبهشت 1396 ساعت 15:10

منم نظرم در مورد بچه دار شدن مثل توئه. و فکر میکنم مادر سختگیری میشم.
چقد هیجان انگیز میشه اگه یه دختر بزرگ کنین. :)

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.