take me to your world

کتاب روی شکمم زل زده بودم به سقف غرق در افکارم. برادرم اومد توی اتاق خوشتیپ کرده و عطر زده پرسید خداییش به نظرت لاغر نشدم؟ جواب دادم من ترازو نیستم. گفت چشم چی؟ چشم که داری ؟ گفتم چشم هیچوقت معیار خوبی برای قضاوت نبوده.

می گه امروز ماشین رو میذارم خونه پاشو برو بیرون یه دوری بزن دختره ی سبکسر زده به سرت!

:))))