مثل آفتاب گردون که صبح ها باید رو به نور بچرخه، من باید رو به امید از خواب بیدار شم. که دردمندانه همه هستی و ماهیت و زندگی من به داشتن امید بنده. که بی امید توان باز کردن چشم هام رو هم ندارم. و فکر می کنم عصاره ی وجودی من و چیزی که من رو سرپا نگه داشته نه خون توی رگ هام، که امید توی رگ هام باشه. با تو من عاشق نیستم، امیدوارم. وقتی خانواده ات رو از دست می دی، امیدت از دست می ره و به جاش یه ترس عمیق همه ی روحت رو می گیره و خوشحالی وجودت رو ترک می کنه برای همیشه. معادله ی ساده ی بی مجهول ولی غیر قابل حلیه. توش می مونی و یه عمر پای کاغذ چرک نویسش اشک می ریزی. تو به من امید می دی. نه حتی امید به چیز قابل ذکر و قابل لمسی. نه امید به چیز قابل توضیح و قابل خواستنی. یه امید مثه یه نور از یه روزنه ی باریک که می تابه به غار سرد و تارت، که میدونی شاید هرگز نشه از توش رد شی و به دنیای روشن اون ور برسی، اما هست و می تابه. خاموش نشو، محو نشو و نرو. من هر چقدر که بخوای از دست دادم. از دست داده اسم سرخپوستیه من هست حتی. نور کوچولوی چشم آبی ، محو نشو لطفن. 

نظرات 5 + ارسال نظر
سارا جمعه 17 شهریور 1396 ساعت 18:35

گیلدا من همیشه‌ی همیشه میخونمت و مث همیشششه از متحیرم میکنی ازت یاد میگیرم و مث همیشه دوست دارم.مث همین پستت راجب اینستاگرامرها که چققققد همش خوشم‌اومد از عقایدت

مرسی سارا خوشگله

سارا جمعه 17 شهریور 1396 ساعت 11:18

من سارای پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد استم

ساراااااا جووونم
خیلی دلم برات تنگ شده
برا اون روزا که تند تند می نوشتیم و حواسمون بهم دیگه بود
از چه دوره ای از زندگیم من با شماها بود که تونستم گذر کنم
واقعن هیچوقت یادم نمی ره شماها رو خوشحالم که هنوز می خونی اینجا رو گاهی
دوستت دارم

یادداشتهای بی سروته چهارشنبه 15 شهریور 1396 ساعت 04:48 http://mohadese1995.blogfa.com

سلام وبلاگت رویه مدته پیداکردم اماخب ازاولش که باهات نبودم ببینم زندگیت چجوری بوده برای همین الانم نمییتونم چیزی برات بنویسم که دلت مث ماه قرص ویامث خورشیدگرم وزرین بشه...
یکی ازپستات روکه درباره خودت وزندگیت نوشتی بده تابخونم وبیشتربشناسمت ...

زینب سه‌شنبه 14 شهریور 1396 ساعت 18:36 http://twist-again.blogfa.com

سلام.
دارم وبلاگت رو زیر و رو می کنم. می خوام بگم که مثل همیم یه طورایی. منم همیشه غمگینم. :) خلاصه همزاد پنداری دارم باهات. :د

:)

سارا سه‌شنبه 14 شهریور 1396 ساعت 13:35

گیلدا دلم خیلی زیاد و خیلی عمیق برات تنگ شده

دختر تو کدوم سارایی؟؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.