آیدا در جمع

این چند ماه دو نوع ورزش رو امتحان کردم. ایروبیک و پیلاتس. جلسه های اول ایروبیک انگار بعد از سالها از خواب عمیقم بیدار شده بودم. 20 نفر هماهنگ می رفتن سمت چپ اونوقت کله ی من، سمت راست، از توی آینه بزرگ باشگاه پیدا بود. پای همه عقب بود مال من جلو. ملت دستاشون بالا بود مال من تازه داشت می اومد پایین. مربی دائم اسمم رو صدا می کردو همینطور که داشت با آهنگ قر می داد و دامن کوتاهش تو هوا تکون می خورد می گفت بییییی یاااااااا .. نمی فهمید اگه می تونستم که خب خودم می اومدم! به هر حال جلسه های آخر بهتر شدم.. و از اون مهمتر اینکه بدنم خیلی زود شروع کرد به عضله سازی و این رو خیلی دوست داشتم. دیگه می تونستم بیشتر با بقیه هماهنگ باشم و کمتر حیثیتم می رفت.

جز شنا بدنم 27 سال بود به خودش حرکتی ندیده بود. جلسه های آخر بهتر شدم و بعدش رفتم سراغ پیلاتس. توی پیلاتس بهترم. برای رفتن سراغ این ورزش هم برنامه ی خاصی نداشتم. یه روز رفتم نزدیک ترین باشگاه و پرسیدم توی نزدیک ترین ساعت چه کلاسی دارن و رفتم همین رو ثبت نام کردم و یه تشک پهن کردم و دراز کشیدم! و فکر کردم چقدر از این ورزش مدل یوگایی ها که باید بشینی و فکر کنی و تصور کنی و نمی دونم بریزی بیرون بدم می آد. و چه اشتباهی کردم که اومدم اینجا.

اول از همه مربیمون تونست توجهم رو جلب کنه. یه دختری هم سن و سال خودم با صورت سفید و موهای خیلی کوتاه و بازوهای عضله ای. مثل اون مربی زومبا که می اومد می رقصید و موهای شرابی و ابروهای تتو و یه خروار عشوه و قر داشت، نبود و جلوی آینه لبش رو غنچه نمی کرد و چشم و ابرو نمی اومد و این برای من کافی بود تا بتونم باهاش ارتباط برقرار کنم.

کم کم که پیش می رفت منم بیشتر خوشم می اومد و الان می تونم بگم این ورزش جز رشته های مورد علاقه م هست. یه جور درد خاصی توی همه ی عضلاتم می یاره که دوست دارم. احساس می کنم اون انرژی نهفته توی وجودم رو راه میندازه و  می‌گذاره که بهتر فکر کنم و بهتر رفتار کنم. توی بعضی قسمت هاش اوضاعم بد نیست ولی توی یه سری ها هم داغونم ولی خوبیه بزرگ این کلاس اینه که مربیم من رو به اشتباه "آیدا " صدا می زنه . اوایل که می گفت "آیدا صاف‌تر بشین" یا "آیدا شکمو منقبض کن"، من به خودم نمی گرفتم ولی بعد با توجه به نگاهاش که صاف رو من بود  کم کم احساس کردم لابد با من ِ دیگه و به تدریج به این اسم عادت کردم و اصراری هم نداشتم که من رو درست صدا کنه چون در واقع فرقی هم نمی کنه زمانی که می خوان ایراد آدم رو جلوی جمعی بگیرن حتمن با اسم خودمون صدامون کنن!

با اینکه هیکل نسبتن خوبی دارم اما بدن بسیار سفتی دارم و کمرم فاقد هر نوع انعطاف هست تقریبن و این قضیه توی حرکات کششی داره من رو خفه می کنه چرا که اصلن نمی تونم به قدر کافی خم شم و این معمولن صدای مربی رو در می یاره . امروز کش ِ پیلاتس ِ خودش رو پرتاب کرد سمت من و گفت با این امتحان کن. منم کش خودم رو نشونش دادم و با اشاره بهش گفتم که خودم دارم و این اعضای بدنم هستن که شبیه به تیر آهن هایی شدن که یک عمر توی دانشگاه درسش رو خوندم. تیر آهن هایی که به هم متصل شدن و خب زمان می بره تا کمی نرم بشن و از دست کش ِ تو هم کاری بر نمی یاد. لااقل فعلن.. شاید اصلن نباید این رشته رو می خوندم و یا شاید باید کمی بدنم رو توی این سالها تکون می دادم. به هر حال من همیشه برای زیر سوال بردن ِ خودم آماده ام.

نظرات 5 + ارسال نظر
میلو جمعه 29 خرداد 1394 ساعت 09:12 http://calmyellow.blogsky.com

پیلاتس عالیه :) کم کم اگه به صورت مداوم پیگیرش باشی بعد از مدتی متوجه تغییرات توی بدنت میشی که با ورزش های دیگه میسر نیست

آره امیدوارم ولش نکنم خودمم خیلی خوشم اومده

میرا پنج‌شنبه 28 خرداد 1394 ساعت 22:38

چقدر من خندیدم با این قضیه ی یوگا..یه تجربه ی مشابه داشتم اما کلاس ایروبیک،واسه همین وقتی میگی همه سمت چپ بودن و من سمت راست کاملا میفهمم:))یه مدت هم کلاس رقص رفتم که اونم فاجعه بود... خیلی وقته به فکر یوگا هستم نمیدونم از پسش بربیام یا نه

آره دیگه :دی منم همون ایروبیک رو می گم یوگا یه جلسه بیشتر نرفتم تو عمرم اونم خوشم نیومد واقعن. ولی من بهت همین پیلاتس رو توصیه می کنم برو پشیمون نمی شی.

El پنج‌شنبه 28 خرداد 1394 ساعت 19:41

:))))))چسکی رو خوب اومدی:)))))) و جالب اینکه در حین گذاشتن کامنت قبلی حساب کردم دیدم من دو سه ساله دارم زندگی این غریبه ها رو دنبال می کنم! آخه آدم چقد بیکار! تازه گیلدا فک کن پارسال فهمیدم اینا یه برادرم دارن که خارج بوده تا به حال! بعد اینقد جا خورده بودم حس می کردم بهم خیانت شده!:)) آخه کسی من در جریان نذاشته بود تو این سالها:))

:)))
امیدوارم خوب شیم ! همین !

El پنج‌شنبه 28 خرداد 1394 ساعت 15:35

واییییی! می دونم پست بالا کامنتش بسته س! اما آخه خیلی عجیبه دیگه! فانتزی ِ تا به این حد مشابه!!! حالا من یه نمونه از این خانواده ها رو خیلی وقته تو یکی از شبکه های مجازی دنبال می کنم بدون این که حتی یه کامنت براشون گذاشته باشم! در حدی درگیر زندگی حسرت برانگیز اینام که والا خودشونم فک نکنم درگیر زندگی خودشون باشن! سه تا خواهرن البته... ولی به واقع قد و هیکل و هنر و لایف استایل همه چیشون ورای استانداردای ایرانه اصلن... آخه چرا ما اونجوری نیسیم؟؟؟ چرا چرا چرا؟

می دونی نمیخواستم اینو پست کنم گفتم خیلی زشته :دی ولی بعد گفتم نباید اینجا هم خودمو سانسور کنم. حالا خوشالم که تو هم اینجوری هستی پس :)))
من از نزدیک چند تا اینجوری می شناسم و دقیقن هم درست گفتی. لایف استایلشون ورای استاندارده.
می گم ما کی می تونیم دست از سر زندگی از ما بهترون برداریم با خیال راحت بشینیم زندگی چسکی خودمون رو بکنیم ؟ :))

ترمه چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 20:58 http://terme61.persianblog.ir

:) :)

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.