غصه هاتون رو بدید من بخورم !

دیگه زده به سرم بی شک. همیشه خودم اینقدر بدبختی داشتم که وقت فکر کردن به هویت ملی و مسایل صیاصی و این ها رو نداشتم. ضمن اینکه آدم اینجور مسایل هم نبودم و نیستم. سوادش رو هم ندارم و به جای اینکه بخوام اظهار نظری بکنم که توش فهم کافی رو ندارم ترجیح می دم نوشته و حرف های دیگران رو بخونم و به درست و غلطش فکر کنم.ولی  امروز یهو احساس کردم دلم واسه ایران می سوزه. که هر کاری کنیم و خودمون رو هر طوری جر بدیم اینجا سرزمین ماست و یه طوری شده که انگار  داره از بین می ره. یه جوری شده که هیچ کی دیگه دوسش نداره. انگار واقعن اون گربه هه نشسته داره گریه می کنه. هیچی دیگه نشستم گریه کردم برای این آب و  خاک. من برای همه چیز می تونم غصه بخورم در حد خودزنی و نابودی. خلاصه اینکه تعارف نکنید.