می دونم که همه ی آدمای دنیا از دندون پزشکی می ترسن و کسی خوشش نمی یاد ولی من یه جور عجیبی با هاش مشکل دارم همیشه. و تا کارد به استخونم نرسه نمی رم درست کنم این لامصب رو. جالب اینجاس که من دو دندون خراب داشتم از بچه گی. هر بار هم می رم همونا رو پر می کنم دوباره چند سال بعد می رم خالی می کنم دوباره پر می کنم. یعنی با این دو تا دندون اسیرم. اولین بار یادمه سیزده چهارده ساله بودم که دندونم درد گرفت. از درد می پریدم روی تخت مادر و پدرم. می گفتن بیا بریم دکتر و من دختر به اون گنده گی رو اون فنر ها می پریدم بالا و پایین  و گریه می کردم. پارسال همون دندون رو رفتم عصب کشی کردم. این چند روز هم اون یکی دندون دوباره درد گرفته بود تا اینکه بالاخره امروز نوبت عصب کشیم رسیده بود. خواسته بودم کسی باهام نیاد چون اینجوری راحت ترم. بعد از اینکه آمپول به اون گنده کی رو زد توی فکم اومدم بیرون نشستم تا بی حسیم اثر کنه. فقط چند دقیقه طول کشید که فهمیدم باید برم توی دستشویی و بالا بیارم ! بعدش می خواستم فرار کنم که منشی نگذاشت و گفت عیبی نداره و من رو فرستاد داخل. دیگه با هزار بدبختی عصب کشی کردم برگشتم خونه و متظرم فردا برسه تا بقیه اش هم تموم شه. امید که از شر این عصب و عصب کشی و اینا خلاص شم و به زندگی عادیم  و لا اقل بی درد دندون برگردم.