شبیه شهر پس از جنگ، خالی و بی ابر/نشسته ایم برای ادامه دادن صبر

شبیه شهر پس از جنگ، غرق اندوهم

نشسته زخم تو در تکه تکه ی روحم**


*هزار بار از روی شعرهاش می خونم . شبیه به مرهم می مونه وقتی برای حرف هایی که می خوای بگی کلمه نداری اما عوضش کلمه های این شعر ها همه ی حرف هات رو خلاصه می گن و تو خلاص می شی و دیگه حرفات توی دلت سنگینی نمی کنه. متاسفم برای اتفاق هایی که براش پیش اومد و آینده ای که معلوم نیست چی بشه و متاسفم برای خودم و   همه ی شعرهای توی سرش که دیگه شاید روی کاغذ نیان و شاید بیان اما به دست ما نرسن.

حیف حیف حیف

**سید/مه/دی مو/سوی