چطور از شر دختره خلاص شیم 1

بار اول که دختره رو سرچ کردم و پیداش کردم، جلوی مانیتور ترس برم داشت. به رقیب، اونم رقیب خوشگل عادت ندارم. معمولن خواسته می شم تا آخرین لحظه هم پای کسی وسط نمی یاد. از هول صفجه رو بستم و تا چند روز جرئت نمی کردم سرچش کنم. همه ی آینه های دنیا می گفتن اون بهتره و تو بدتری و توی این بازی من اضافه بودم. فیک نبود، دماغ عملی و گونه و تزریق نداشت و داف نبود. آدم حسابی بود. مثل خودم. بار دوم دونه دونه عکس ها ش رو باز کردم. وسطش فالب تهی کردم و بستم. بار سوم تا تهش رفتم . بار بعد و بعد، دیدم چیزی برای از دست دادن ندارم. دیدم اصلن من این وسط چی کار می کنم؟ بار بعدی با خیال راحت از شکستی که خوردم عکس هاش رو وارسی کردم. این بار با فراق خاطر، مثل آدمی که نشسته داره آب شدن همون یخ هاش رو نگاه می کنه که هیچ کس نخریده مثلن . هی نگاه کردم. نگاه کردم. نترسیدم. بازم نگاه کردم. آخرش دیدم خوشگل نیست. خیلی خوبه ولی معمولیه و لازم نیست آدم ازش بترسه. دو سه تا آینه رو شکستم و بعدش باز نگاش کردم. دیدم چاقم هست. حالا نه که چاقی عیب باشه و من اسکلت پنجاه کیلویی خوب. ولی توی ذهنم رفتم یه پله بالاتر. عشوه های بیخود، اعتماد به نفس زیادی، چه خبرته خب ؟. باید بری ببینی کیه ، چیه مشکلت. از دور نگاهش نکن. استادم می گه خیلی خوبه آدم یه مشکلی داشته باشه. این یعنی یه چیزی داری که حلش کنی. ازش در مورد دختره سوال کردم.نه مستفیم، که غیر مستقیم. از فلان چیز پرسیدم که جواب بهمان چیز گیرم بیاد. فهمیدم استرسیه. فهمیدم زبانش افتضاحه. فهمیدم درسش می لنگه. دیگه نترسیدم. هر آدمی یه سری نقطه ضعف داره. مثلن خود من. انباشته شده ام از نقاط ضعف. گول ناز و ادا و عشوه و کلاس گذاشتن من رو که نباید بخورین که. برید ببینین کیه طرف، کجای کارش می لنگه همون رو برای خودتون علم کنید و دیگه نترسید. با این روش توهم می زنین که همه ی اونایی که دارن پسر مورد علاقه ی شما رو صاحب می شن از شما کمترن. اینجوری شبا رو راحت تر می خوابین. اینجوری می بینید که باید دنبال یکی هم سطح و تراز خودتون بگردین و اون آقا بهتره بره با همون کج و کوله ای که بوده. به هر حال با این روش شاید همیشه تنها بمونین ولی خب عوضش فهمیدین که همه از شما زشت تر و چاق تر و بدترن.