slow the f..k down bi...h

هم خونه ای قبلیم خیلی دختر خوش استایلی بود. البته بدبخت از هفت صبح بیدار بود داشت می دوید. توی عر/تش بود. برشون می داشتن می بردن چند شب توی دشت و بیابون سرد با جک و جوونور می خوابیدن صبح های کله ی سحر هم کل بیابون رو می دویدن دیگه عمه ی من هم بود هیکلش خوب می شد. بعد این هر بار که از باشگاه بر می گشت همونقدر فرش و تر و تازه بود فقط یکم صورتش از ورزش زیاد گل می نداخت. امروز که داشتم از باشگاه بر می گشتم یاد اون افتاده بودم. آخه تمام راه داشتم پاهام رو روی زمین می کشیدم و هن و هن می کردم. کار بخصوصی هم انجام ندادم ها. وقتایی که این دختر عامریکایی خونه باشه باهاش می رم کارهای بازو انجام می دم. وقتایی هم که نباشه خودم تنها می رم از وسیله ها استفاده می کنم و سرگرمی جالبم به چالش کشیدن خودم توی استفاده از هر کدوم اون هاست.. اینکه با خودم قرار بگذارم هر جوری شده به فلان عدد برسم و رکورد خودم رو بزنم. این من رو ساعت  ها می تونه هیجان زده و با خودم سرگرم و مشغول کنه. من هیچوقت اهل ورزش گروهی نبودم. یعنی نشد توی عمرم یکبار برم توی گروه والیبالی، بسکتبالی چیزی. هیچ علاقه ای ندارم با بقیه مردم رقابت کنم. توی دنیای من فقط خودم زندگی می کنم انگار. همه ی هم و غمم این هست که از خودم ببرم. که از خودم نبازم. با خودم درگیرم. با خودم خوبم. نمی سازم گاهی. گاهی عاشق خودمم. می رم روی دستکاه و اونقدر می دوم تا جونم به لبم برسه. به خودم می گم بازم بیشتر. تو می تونی. پاهام از درد داغون می شه اما دووم می یارم پای رکوردم. پای خودم. همین می شه که کشون کشون خودم رو می یارم می رسونم خونه. می ندازم روی تخت. هیچوقت با کس خاصی دشمنی نکردم. همه ی نفرت ها و کینه ها با زمان از وجودم رفته. چون من دشمن بزرگتری دارم. خودم.یه خوره ی وجودی دارم که دست از سرم بر نمی داره. یه زن وحشی عاصی که نمی دونم از جون می چی می خواد. یه وقتایی ازش متنفرم. یه وقتایی بهش افتخار می کنم. دوست داشتم تو خالی بودم. توم خالی خالی بود. توی سرم کسی حرف نمی زد. مغزی نداشتم حتی. می رفتم می اومدم. ولی دیگه شدنی نیست. کاش لااقل این ورزش ردن ها، من رو مثل اون دختره رو فرم کنه. البته هستم ها ! منظورم بیشتره. دیگه پنجاه کیلو و چهار تا پاره استخوون چی هست که بخوام کمش کنم. ,



نظرات 1 + ارسال نظر
آنا شنبه 14 فروردین 1395 ساعت 05:08 http://aamiin.blogsky.com

کاش این زن وحشی دست از سر من هم برمی داشت.

هوووم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.