حنا دختری در مزرعه

خلاصه اینکه یه دونه سرویس برای اینجا راه افتاد و من از کابوس پول تاکسی و یا پیاده روی های روزی دو ساعت نجات پیدا کردم. هر چهل دقیقه یه دونه از این اتوبوس کوچولوها که تو کارتون های دهه ی شصتی  می اومد حنا دختری در مزرعه یا پینو کیو رو سوار می کرد می برد مدرسه یا مزرعه، می یاد از جلوی خونه ام رد می شه و من واقعن نمی دونم عام/ریکا این اتوبوس ها رو از کجاش در می یاره . صبح ها بیشتر مواقع من تنها مسافر اتوبوس هستم و روی صندلی جلو با راننده از تپه های سرسبز و درخت ها و رودخونه ها و یه سری منطره که شبیه به بهشت هست رد می شیم و من رو جلوی دانشگاه پیاده می کنه و می گه روز خوبی داشته باشی. اکثر اوقات راننده ی صبح یه زن چاق سیاه پوست هست که بعد از اینکه من رو سوار کرد ایستگاه بعدی به مدت پنج دقیقه ماشینش رو نگه می داره، پیاده می شه و به جایی تلفن می زنه و چیزی رو که احتمالن انسولین هست به خودش می زنه و راه می افتیم. موقع برگشتن راننده یه پیرزن با موهای بلند سفید هست. صداش شبیه به صدای دوبلور مادربزرگ توی خونه ی مادربزرگه می مونه فقط یه کمی نازک تره. ولی همون مدل حرف زدن و همون لرزش صدا رو داره. بعد از ظهر ها من آخرین مسافرم ولی تنها مسافر نیستم. معمولن یه پیر مرد کور، یه دختر با موهای قرمز کوتاه و خانومه مسئول خوابگاه هم با من سوار می شن. همیشه وقتی نزدیک به ایستگاه خونه ی من می شیم، پیرزن راننده یه اسمی رو بلند تکرار می کنه که من نمی فهمم چیه ولی بعدش می گه ساااااری و اسم ساختمون من رو می گه و منم می گم یس و تشکر می کنم و پیاده می شم. صبحم با اینا شروع می شه و روز کاریم با این آدم ها تموم. بقیه روز رو مجبورم خونه نشینی کنم و نمی تونم برم باشگاه یا تا دوازده شب دانشگاه بمونم. روی بلندترین تپه ی دنیا زندگی می کنم ، از همه دورم ، کسی رو ندارم و روزهام با تنهایی عجیبی  می گذره. یه دریاچه اطراف خونه م هست، اگه برم هر روز از اونجا آب بکشم می تونم با ضریب اطمینان بالایی بگم که می شه یه دونه دیگه  کارتون آموزنده و جاودانه از زندکی من برای بچه ها تولید کرد .

نظرات 5 + ارسال نظر
man جمعه 31 اردیبهشت 1395 ساعت 09:07

akse chizaye ghashango. harchike hast.
tabiat, utubus, khune, harchike mikhaid!

چشم

جولیک پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1395 ساعت 20:41 http://platelets.blog.ir

خانم راننده اتوبوس؟ چه باحال!
هدفت از زندگی روی تپه چی بود خو؟:دی

آره بابا اینجا پر از راننده اتوبوس زن هست !

نوشین پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1395 ساعت 16:23

سلام بانو اسطوره مقاومت وشجاعت وموفقیت
بخدا به وجود دختری مث تومیبالم همیشه مطالبتو واسه مامانم میخونم وبرات دعامیکنه
دوست من خداهمیشه حامیته

یعنی می گی من اسطوره ی مقاومت و شجاعت و موفقیتم؟؟؟ جدی ؟؟؟؟
قربونت عزیزم مرسی

ستاره پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1395 ساعت 06:40

خوب حالا رفتی اونجا که چه؟! چرا جای دیگه خونه نگرفتی؟

دوس داشتم :)

man پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1395 ساعت 02:16

khub mishe age aksasho begzarid ke bebinim :)

عکس چی رو ؟ اتوبوس ؟ خونه ام ؟ یا چی ؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.